- تاریخ ارسال : دو شنبه 23 تير 1393
- بازدید : 2780
زندگی کردن با یک معتاد باعث می شود تا اعضای خانواده به ناچار نقش ها و وظایف غیر معمولی بر عهده بگیرند و از جایگاه و وظایف اصلی خود غافل شوند. آنها مجبور به تغییر دادن نقش و اولویت های اصلی خود می شوند تا بتوانند در برابر آسيب ها و اثرات ويرانگر بیماری اعتياد بقای خانواده خود را تضمین کنند.
- نقش های مخرب خانواده
- نقش های حفاظتی خانواده
- ویژگی های شخصیتی ناسالم
نقش های مخرب خانواده
زمانی که یک معتاد در خانواده وجود دارد، به علت تاثيرات بيماری اعتياد و رفتارهای مخرب فرد معتاد، قواعد و مقرراتی که برای حفظ امنيت و زندگی عادی خانواده وجود دارند مختل می شوند. به این ترتیب تک تک اعضا هویت اصلی و آزادی عمل خود را از دست می دهند و دیگر نمی توانند آن طور که دوست دارند زندگی کنند به این خاطر که باید مقداری از وقت و انرژی خود را برای سر و سامان دادن کارها و برطرف ساختن مسائل و مشکلاتی که عضو معتاد خانواده به وجود می آورد صرف کنند. در اين ميان تغییراتی که در نقش ها و قواعد حاکم برخانواده بر اثر وجود یک معتاد به وجود می آید، خواه ناخواه باعث بروز بی ثباتی، بی نظمی، بدگمانی و ساير موارد غير قابل پيش بينی از اين دست می شود. مثلاً ممكن است که فرد معتاد به دليل ناتوانی و بيكاری مجبور به زندگی کردن در کنار والدین به همراه همسر و فرزندانش بوده و آنها را وادار به تامین مخارج زندگی خود نماید. در اين جا والدين او به جای اينكه به امورات ديگری نظير پرداختن به بقيه فرزندانشان مشغول باشند می بايست دائم در حال رسيدن به زندگی عضو معتاد خانواده بوده و از ديگر فرزندان خود غافل شوند. فرزندان ديگر نيز به همين دليل كمتر مورد توجه قرار گرفته و دچار انواع آشفتگی های روحی و روانی می شوند.
به علت برهم خوردن نظم طبیعی و تعادل خانواده، هر یک از اعضای آن نقشی را بر عهده می گیرند که با نقش معمول آنها تفاوت دارد. برای مثال، اگر پدر خانواده الکلی باشد در آن صورت مادر که به طور معمول وظیفه اش خانه داری و تربیت فرزندان است، مجبور می شود که نقش نان آور خانه را بر عهده بگیرد. فردی که به مشروبات الکلی معتاد است سر انجام رفتاری همانند رفتار یک کودک درد سر آفرین و سرکش را در پیش می گیرد. در این میان فرزندان خانواده نیز نقشی متفاوت از آنچه که باید داشته باشند بر عهده می گیرند تا به مادر خود که تلاش می کند چرخ زندگی را بگرداند و از فروپاشی خانواده جلوگیری کند کمک کنند. معمولاً یکی از فرزندان به فرزند قهرمان در زمینه تحصیل یا كار تبدیل می شود و در خارج از محیط خانه به موفقیت های زیادی دست پیدا می کند. فرزند دیگر که معمولاً کوچکتر از دیگران است نقش دلقك خانه را بر عهده می گیرد و با کارها، مسخره بازی ها و شيطنت های خود سعی می کند تا از تنش و درگیری در خانه پیشگیری کند. اجبار هریک از اعضای خانواده برای ایفای نقشی متفاوت از نقش معمول خود باعث می شود تا آنها وظیفه اصلی خود را به دست فراموشی بسپارند. برای مثال، فرزندان خانواده به جای اینکه افرادی طبیعی و عادی باشند به علت مختل شدن زندگی عادی خانواده به افرادی با رفتار ساختگی و غیر معمول تبدیل می شوند. رابطه میان زن و شوهر که باید با حمایت از یکدیگر همراه باشد به رابطه ای خصمانه و آزار دهنده تبدیل می شود.
سرافکندگی و شرمساری که از پیامدهای بیماری اعتیاد است، باعث می شود تا اعضای خانواده فرد معتاد از اجتماع فاصله بگیرند و تلاش کنند تا اعتیاد عضو خانواده را از دیگران مخفی نگه دارند. برای این که دیگران متوجه نشوند که یکی از اعضای خانواده معتاد است قواعد خاصی در خانواده ایجاد می شود تا هیچ یک از اعضای خانواده درباره وجود اعتياد در خانه چیزی به ديگران نگویند. آنها به ديگران اعتماد نمی کنند و راز زندگی خود را با هیچ کس درمیان نمی گذارند. آنها همه تلاش خود برای حفظ ظاهر را بعمل می آورند و تصویری از خانواده خود برای دیگران به نمایش می گذارند که با واقعیت فاصله بسیار زیادی دارد.
نقش های حفاظتی خانواده
اعضای خانواده فرد معتاد برای محافظت و جلوگيری از نابودی خانواده، به طور ناخود آگاه هریک نقش خاصی را بر عهده می گیرند تا از هم گسيخته شدن زندگی خانوادگیشان جلوگیری کرده و به حیات خود ادامه دهند. هر چند بر عهده گرفتن این نقش ها باعث می شود تا آنها بتوانند از تاثيرات بيماری اعتياد بر زندگی شان در امان بوده و در مواقعی با رفتارهای فرد معتاد در محیط خانواده کنار بیایند، اما در بلند مدت ایفای نقشی که برخلاف ميل باطنی آنها است باعث می شود تا خوشبختی و شادمانی و شخصیت اصلی خودشان به دست فراموشی سپرده شود.
در اینجا به چند نمونه از نقش هایی که اعضای خانواده برای نجات خانواده از نابودی و فروپاشی بر عهده می گیرند اشاره شده است:
۱. حامی نادرست
اين فرد معمولاً صمیمی ترین و نزدیک ترین عضو خانواده به فرد معتاد است. اين شخص ناخودآگاه کارهایی را انجام می دهد که در نتیجه آنها باعث می شود فرد معتاد بدون آنکه از نتيجه عمل ويرانگر خود درس عبرت بگيرد به مصرف مواد مخدر ادامه دهد .برای مثال یک حمایت کننده نادرست ممکن است روی کارهای ناخوشایندی که فرد معتاد انجام می دهد سرپوش بگذارند یا برای اینکه برای فرد معتاد مشکلی به وجود نیاید به توجیه کارهای او پرداخته و یا حتی مسئولیت اشتباهاتی که فرد معتاد مرتکب شده است را بر عهده بگیرد. افرادی که به طور ناسالم از معتاد حمایت می کنند، از این جهت به این گونه فداکاری ها دست می زنند که از آسیب رسیدن به خانواده جلوگیری شده و از بروز عواقب و پی آمدهای اعتياد عزيزشان پیشگیری كنند. به همین علت است كه آنها به ناچار برای محافظت و نگهداری از خانواده، مشکلات و دردسرسازی های فرد مبتلا به اعتیاد را روبراه كرده تا در برابر آسيب های اعتياد مصون بمانند. مثلاً اگر شوهر معتاد از کارکردن و تامین مخارج خانواده طفره برود، همسر يا پدر و مادر وی هزينه های جاری زندگی وی مثلا كرايه خانه، قبوض آب و برق و تلفن و… را پرداخت نموده تا از فروپاشی کانون خانواده جلوگیری کنند.
۲. قهرمان
قهرمان در بیشتر مواقع فرزند بزرگتر خانواده است. این عضو خانواده کسی است که در کارهای خارج از خانه به خانواده کمک می کند. برای مثال ممکن است با وجود کم سن و سال بودن به جای پدرمعتاد که دیگر قادر به کار کردن نیست یا تن به کار نمی دهد، مسئولیت نان آوری خانه را بر عهده بگیرد. قهرمان خانواده ممكن است برای این که مادرش را از اندوه و اضطرابی که بر اثر معتاد شدن شوهرش دچار آن شده نجات دهد، نقش شوهر غير واقعی و ساختگی را برای مادرش بازی کند. اين شخص با كمك به برآورده شدن نيازهای عاطفی و احساسی مادرش به او قوت قلب و دلداری می دهد. فرد قهرمان خانواده معمولاً از عقل و مسئولیت پذیری بالائی برخوردار است. اما در واقع، آنها در درون خود احساس خوب و مثبتی ندارند؛ چراکه نیازهای شخصی خودشان را رها کرده و تمام وقت و انرژی خود را برای حفظ خانواده و پیشگیری از اثرات ويرانگر بیماری اعتياد صرف می کنند.
۳. بلاگردان
بلاگردان عضوی از خانواده است که بقیه افراد برای فرار از مشكل اصلی اعتياد در خانواده او را مسئول همه مشکلات و بدبختی ها می دانند. اعضای خانواد به این دلیل که جرات و شهامت روبرو شدن و اعتراض به فرد معتاد را ندارد، عضو بلاگردان خانواده قربانی کرده و همه خشم و عصبانيت خود را سر او خالی می كنند. از این فرد با صفت های فرزند “بدشگون” و “درد سر آفرین” نیز یاد می شود وی فردی است که به مرور زمان بيشتر دچار درسر و مشکل می شود و ظاهراً توجهی نیز به وضعیت خود ندارد. اين احتمال وجود دارد كه عضو قربانی خانواده برای اينكه بتواند مسائل و مشكلاتی كه در خانواده با آنها روبرو شده است را تحمل كند خود نیز به اعتياد روی بياورد.
۴. فرزند فراموش شده
این عضو خانواده معمولاً ساکت ترین و منزوی ترین فرزند خانواده است و کمتر از فرزندان دیگر از مهر و محبت والدین برخوردار می باشد. هيچ يك از اعضای خانواده به فرزند فراموش شده توجهی نشان نمی دهند و خود او نیز ممکن است ساعت ها خود را از ديد ديگران پنهان نگه دارد. آنها یاد می گیرند که در مورد هیچ چیزی سوال نکنند، مبادا دیگر اعضای خانواده از دست آنها ناراحت شوند و در ضمن می دانند که بهترین کار برای دور ماندن از درد سر، حرف شنوی و نشان دادن رفتارها خوب است. این گونه فرزندان به علت گوشه گیری و دور نگه داشتن خود از چشم دیگر اعضای خانواده معمولاً به دست فراموشی سپرده می شوند. در عين حال فرزند فراموش شده به دليل دور بودن از ديگر اعضای خانواده، کمتر از مهر و محبت آنها برخوردار می شود. ضرب المثل معروفی وجود دارد که می گوید: ” از دل برود هر آنکه از دیده رود “.
۵. عزيز دردانه
نقش عزيز دردانه خانواده را اصولاً کوچکترین عضو خانواده بر عهده می گیرد. با گذشت زمان به خاطر شدت يافتن اعتياد در خانواده و اثرات ويرانگر آن بر روی سایر اعضا، شرایط زندگی آنها روز به روز دشوار تر می گردد. در این مرحله اعضای بزرگتر معمولاً خود را با شرایط اعتياد سازگار کرده و نقشی که برای ادامه حیات خانواده لازم است را بر عهده می گيرند. در این میان همه اعضای خانواده تلاش می کنند تا از کوچکترین فرزند خانواده به بهترین شکل ممکن مراقبت کنند. آنها ممکن است معتاد بودن يكی از اعضای خانواده را از وی مخفی نگه داشته و به دروغ وانمود کنند که همه چیز رو به راه است و مشکلی در کار نیست و یا مشکلات را کوچک جلوه دهند.
ویژگی های شخصیتی ناسالم
علاوه بر نقش های فوق كه به طور نا آگاهانه به اعضای خانواده برای ادامه زندگی و مقابله با آسيب ها و اثرات اعتياد كمك می كنند، نقش های ناسالم و ناخوشايند ديگری نيز وجود دارند که برای مقابله با آسيب های ناشی از اعتياد و حفاظت از خانواده در برابر اين آسيب ها، در بين اعضای خانواده معتادان رواج دارند:
۱. آبرودار
اين عضو برای آبرو و حيثيت خانواده در اجتماع اهميت فراوانی قايل است. برای او اینکه دیگران چگونه در مورد خانواده او قضاوت می کنند بسيار مهم بوده و از قضاوت ديگران در این مورد بسیار بیمناک است. اين عضو برای كاستن از ميزان سرافکندگی و شرمندگی خانواده به علت داشتن يك عضو معتاد، تلاش می كند تا در زندگی شخصی و كاری خود به موفقيت های چشمگيری دست پيدا كند. اين عضو در واقع فردی است كه می خواهد همه اجتماع و محيط پيرامون او باور كنند كه خانواده اش نه تنها هيچ مشكلی ندارد، بلكه بسيار موفق بوده و از احترام زيادی نيز برخورداراست.
۲. دردسر ساز
اين عضو خانواده معمولا رفتاری غيرمسئولانه از خود نشان می دهد و در زندگی همواره با مشكل روبرو بوده وموفقيت چندانی نیز کسب نمی کند. وی هم در محيط خانواده و هم خارج از آن مشكلات و دردسر هایی ايجاد می كند تا توجه مردم به كارهای وی جلب شده و از مشكل واقعی خانواده كه همان بیماری اعتياد است غافل شوند. مثلا خواهر فرد معتاد برای این که توجه دیگران را به خود جلب کرده و بر اعتیاد برادر خود سرپوش بگذارد، بطور مکرر از خانه فرار می کند. این عضو خانواده با قبول این نقش، برای ادامه دادن فرد معتاد به مصرف مواد زمان بیشتری می خرد.
۳. دلقك
يكی از افراد خانواده كه معمولاً كوچكترين عضو خانواده نیز هست، از خود رفتاری كمدی نشان می دهد تا توجه ديگران را از مشكل اصلی خانواده كه اعتياد است به سمت خود جلب کرده و اجازه ندهد كسانی كه با خانواده آنها ارتباط دارند متوجه آشفتگی و نابسامانی ناشی از بیماری اعتیاد شوند. عضو دلقك خانواده معمولاً با شكلك درآوردن، جوک گفتن و انجام کارهای خنده آور، برای مثبت تر کردن فضای خانواده تلاش می کند. او اين نقش را می پذيرد تا فشارهای روحی و روانی وارد آمده به خانواده بر اثر بيماری اعتياد را کاهش دهد.
۴. ناجی
اين عضو كه معمولاً مادر خانواده آن را بر عهده می گیرد، فردی است کهبيش از ديگران خود را در برابر اعتياد عضو معتاد مسئول می داند و به همين علت همواره تلاش می كند تا با کمک به فرد معتاد، اوضاع خانه را آرام کرده و از شدت نگرانی ها و آسيب هایی كه خانواده با آنها دست به گريبان است بکاهد. اين عضو به علت ناتوانی در تحمل مشكلات روانی ناشی از وجود فرد معتاد در خانواده سعی می كند تا نقش یک منجی را بازی کرده و اوضاع را سر و سامان دهد؛ و به همین منظور، هر کاری که از دستش بر بیاید حتی به قیمت آسیب رساندن به جسم و روح خود انجام می دهد. به عنوان مثال برای این که مشکلات مالی خانواده را کاهش دهد، اقدام به انجام کارهای سخت و طاقت فرسا می کند تا فشاری به سایر اعضای خانواده به خصوص فرزندان وارد نشود.
۵. تایید طلب
به طور معمول کسانی که در خانواده این نقش را بر عهده دارند افرادی هستند که ظرفیت و قابلیت گفتن کلمه نه را ندارند و به همین دلیل همواره تسلیم خواسته ها و درخواست های نامعقول دیگران بخصوص عضو معتاد خانواده می شوند. برای عضو تایید طلب خانواده بسيار مهم است كه ديگران درباره خانواده وی چه تصوری دارند و همواره تلاش می كند تا خود را برای همه بی نقص و كامل نشان دهد. در خانواده های معتادان معمولاً این نقش را همسر یا مادر خانواده بر عهده دارد، برای آنها تایید کارهایشان توسط دیگران و اینکه سایرین در مورد آنها چگونه فکر می کنند بسیارمهم است. به عنوان مثال وقتی که فرزند معتاد از مادرش پول طلب می کند، مادر قدرت مخالفت کردن را ندارد. فرد معتاد برای او قسم می خورد که این آخرین بار است که از او درخواست پول می کند و مادر نیز نزد با نیت محبت کردن به او کمک می کند. در مثال دیگر می توان به همین روش برای همسران معتادان اشاره نمود.
۶. منكر
اين عضو كاملاً اعتياد يكی از اعضای خانواده را منكر می شود و به دليل مصالح شخصی و یا برای حفظ آبروی خانواده در اجتماع به هيچ عنوان نمی پذیرد که مشكلی به نام اعتياد در خانواده اش وجود دارد. چنین شخصی هر وقت كه ديگران درباره اين مشكل حرف می زنند تلاش می كند تا سخنان آنها را نشنيده گرفته و یا انکار کند. معمولاً اين پدر خانواده است كه چنين برخوردی با مشكل اعتياد می كند، چون نمی خواهد بپذيرد كه پسر يا دخترش به بيماری اعتياد مبتلا هستند. آنها اعتياد فرزندانش را برای خود و خانواده خود موجب سرافنكندگی و شرمساری می داند و به همين علت تلاش می کنند تا احساسات خود را مهار كرده و با انكار كردن مشكل اعتياد، وانمود کنند كه چنین مشکلی اساسا وجود ندارد. فرد منکر اعتیاد، سعی می کند در خانوده واجتماع همیشه رفتاری معقول و عادی از خود نشان دهد. وجود چنین نقشی در خانواده، یکی از مهمترین دلایل ادامه دار شدن و طولانی ترشدن مصرف مواد توسط عضو معتاد خانواده می باشد. در جوامع پدر سالار مانند جامعه ایرانیان، وجود چنین نقشی باعث می شود تا خانواده نیز به پیروی از پدر، مشکل اعتیاد عزیز بیمارشان را انکار کرده و از تلاش برای درمان او نیز خودداری کنند و بدین ترتیب باعث به تعویق افتادن ترک اعتیاد وی شوند. از طرفی، اگر عضو معتاد خانواده اقدام به ترک اعتیاد کرده و روند بهبودی را در پیش بگیرد، معمولا عضو منکر (مثلاً پدر خانواده) روال بهبودی را جدی نگرفته و یا در شرایطی مانع از انجام آن می شود. برای مثال ممکن است عضو معتاد خانواده برنامه بهبودی خود را از طریق انجمن های 12 قدمی آغاز نموده باشد ولی به دلیل این که عضو انکار کننده نمی خواهد باور کند که او به بیماری اعتیاد مبتلا است از رفتن او به جلسات ممانعت بعمل می آورد.